پیوند ها
آمار بازدید سایت
تیم ملی ایران در سه بازی تدارکاتی آخرش ترکیب های مختلفی در بخش تهاجمی اش به کار گرفت که این می تواند به نشانه تغییرات یا به بیان بهتر امکانات تازه تر برای تیم ملی در جام ملت ها باشد.
به گزارش" ورزش سه" حدود چهل روز دیگر رقابت های جام ملت های آسیا در کشور امارات برگزار خواهد شد و تیم ایران مثل همیشه با هیبت یک مدعی پا به مسابقات می گذارد. کارلوس کی روش بعد از جام جهانی و در آغاز مرحله آماده سازی تیم برای جام ملت های آسیا وعده ساخت یک تیم ملی با سبک و روشی متفاوت نسبت به جام جهانی را داد و چهار بازی تدارکاتی تیم ملی بعد از جام جهانی نشان می دهد سرمربی تیم ملی برنامه های تازه ای را برای موفقیت در امارات و رسیدن به جام قهرمانی بعد از چهل و سه سال دارد.
تغییرات در بخش تهاجمی
بزرگترین مساله ای که بعد از جام جهانی درباره تیم ملی وجود داشت اینکه آیا قرار است در جام ملت ها تیم با همین روش بازی کند یا با کی روش برای حریفان آسیایی به فکر تاکتیک های تهاجمی تر است. کی روش در بازی های تدارکاتی پاسخ این سوال را داد و نشان داد که تیم ملی قصد دارد بازی متفاوتی از آنچه برابر مراکش، اسپانیا و پرتغال برگزار کرد نشان بدهد.
شاخص انصاریفرد
کریم انصاریفرد را می توان یک شاخص برای تشخیص عملکرد کارلوس کی روش در تیم ملی ایران باشد. او از مهاجم نوکی ظریف و سرعتی در طول این هشت سال تبدیل به بازیکنی شد که آرام آرام نقش های تازه ای در زمین پیدا کرد و در جام جهانی در پست دشوار هافبک وسط بازی کرد. یک پست تازه در تیم ملی ایران که انگار کی روش برای او تعریف کرده بود. با پایان جام جهانی و عدم کارایی این روش برای قهرمانی در جام ملت ها، پست CRM و یا همان هافبک میانی سمت راست هم دیگر وجود ندارد. کریم به همین دلیل در اولین بازی تیم ملی بعد از جام جهانی در ترکیب تیم ملی ایران در نوک خط حمله بازی کرد.
ایران 2019
تیم ملی ایران برای جام جهانی 2019 به قول گیم بازها آپدیت شده است و در ورژن جدید، تیم با روش جدیدی بازی می کند. در اولین بازی تدارکاتی تیم ملی برابر ازبکستان، کی روش خط حمله را با کریم انصاریفرد، علیرضا جهانبخش و علی قلی زاده چید و در ادامه سامان قدوس، مهدی ترابی و مهدی طارمی را به میدان فرستاد.
کی روش اما در بازی با بولیوی تیم را با روش تهاجمی تر و یا بهتر است بگوییم با بازیکنان بیشتر در خط حمله آغاز کرد. در این بازی سردارآزمون در نوک خط حمله بازی کرد و جهانبخش و طارمی دو مهاجم دیگر تیم ملی بودند. اما وحید امیری و سامان قدوس نیز دو بازیکن تهاجمی دیگر بودند که در خط هافبک به بازی گرفته شدند. در واقع کی روش در حالی که در بازی با ازبکستان تیم را با 6 بازیکن تدافعی و 4 بازیکن تهاجمی که یکی از آن ها هم اشکان دژاگه بود در ترکیب قرار داد اما در بازی با بولیوی از تعداد بازیکنان تدافعی تیم کم کرد و این بار با 5 بازیکن تدافعی و 5 بازیکن تهاجمی بازی کرد. در این بازی او امید ابراهیمی را در به تنهایی در هافبک دفاعی بازی داد در حالی که سامان قدوس و وحید امیری به نوعی هافبک های کناری اش بودند. مهدی ترابی، علی قلی زاده و کریم انصاریفرد نیز سه بازیکن خط تهاجمی بودند که در این بازی به میدان رفتند.
کی روش که در دو بازی قبلی ابتدا تیم ملی را با روش 1-3-2-4 مقابل ازبکستان و 3-3-4 برابر بولیوی به بازی فرستاده بود در بازی با ترینیداد و توباگو از روش 1-4-1-4 استفاده کرد و مسعود شجاعی را هم در بین 5 بازیکن تهاجمی اش به بازی گرفت هرچند 4 بازیکن تهاجمی و تخصصی تیم کریم انصاریفرد، کاوه رضایی، مهدی ترابی و وحید امیری بودند. نکته جالب این بازی این بود که کریم انصاریفرد باردیگر تقریبا در همان پست هافبک میانی سمت راست و با شرح وظایف تهاجمی تر بود. علی قلی زاده تنها بازیکن تهاجمی ایران بود که توسط کی روش به عنوان بازیکن ذخیره به میدان رفت.
1-4-1-4 با 5 مهاجم
بازی با ونزوئلا را می توان یکی از تهاجمی ترین روش تیم ملی با کارلوس روش در بازی های پیش از جام ملت ها دانست. او در این بازی جلوتر از امید ابراهیمی به عنوان آخرین بازیکن فاز تدافعی 5 بازیکن مهاجم به نام های مهدی طارمی، علی قلی زاده، وحید امیری، سامان قدوس و سردار آزمون را درترکیب قرار داد. کاوه رضایی، مهدی ترابی و کریم انصاریفرد هم در ادامه به عنوان بازیکن تعویضی به زمین آمدند.
شبیه به دوران طلایی دهه 80
تیم ملی ایران از نظر تعداد مهاجم خوب و همسطح در شرایطی فوق العاده قرار دارد. حضور مهاجمانی مثل سردار آزمون، مهدی طارمی، وحید امیری، علیرضا جهانبخش، کریم انصاریفرد، سامان قدوس، کاوه رضایی، مهدی ترابی، علی قلی زاده در ترکیب تیم ملی ایران نشان از دردسر شیرین کارلوس کی روش دارد. این اتفاق در حالی رخ می دهد که تیم ملی ایران بعد از جام جهانی 2006 و پایان عصر علی دایی سال های رخوت را سپری می کرد.
تیم ملی ایران در ادوار مختلف جام ملت های آسیا شرایط متفاوتی داشته هرچند همواره یکی از قدرت های اصلی مسابقات بوده است. در جام ملت های 1980 که در کشور کویت برگزار می شد تیم ایران 6 مهاجم با خود داشت. حسن روشن، حسین فرکی، بهتاش فریبا، ایرج دانایی فر، حمید علیدوستی و غلامرضا فتح آبادی مهاجمان تیم ملی ایران بودند و به خاطر همزمانی مسابقات با دوران جنگ تحمیلی و حملات عراق تیم ایران در این دوره عنوانی کسب نکرد. غیر از فتح آبادی و علیدوستی، چهار مهاجم دیگر بازماندگان جام جهانی 78 آرژانتین بودند و این آخرین دوران حضورشان هم در تیم ملی ایران بود.
اما آن تیمی که از نظر تعداد مهاجم همسطح و خوب شباهت زیادی به تیم ملی 2019 دارد تیم ملی ایران است که در جام ملت های 1984 سنگاپور شرکت کرد. با روی کار آمدن نسل جدید بازیکنان فوتبال تیم ملی محل حضور بهترین مهاجمان عصر خود شد. ناصر محمدخانی، عبدالعلی چنگیز، حمید علیدوستی، غلامرضا فتح آبادی و شاهرخ بیانی جمعی از بهترین مهاجمان تاریخ فوتبال ایران هستند که در یک مقطع زمانی در تیم ملی ایران بازی می کردند و تیم ایران از نظر تهاجمی بهترین تیم قاره بود.
تیم ملی ایران می توانست در جام ملت های 1988 که در کشور قطر برگزار می شد قهرمان شود اما استعفای 14 بازیکن طراز اول تیم ملی که در بین آنها مهاجمان مطرحی مثل حمیدعلیدوستی، ناصر محمدخانی، شاهرخ بیانی و عبدالعلی چنگیز هم بودند، باعث شد تا پرویز دهداری تیم جوان را به مسابقات ببرد. در این جام ملت ها فرشاد پیوس، صمد مرفاوی، کریم باوی، مرتضی کرمانی مقدم در تیم ملی بودند و اگر بازیکنانی مثل چنگیز و محمدخانی هم بودند این تیم می توانست قهرمان شود.
با این وجود تیم ملی امروز بسیار شبیه به تیم ملی در جام ملت های 84 و سال های دهه 80 میلادی است چرا که تیم ملی ایران از آن زمان و از جام ملت های 1992 به نوعی با تک مهاجمان بازی کرده است. بعد از شکست در هیروشیما و محرومیت پیوس، علی دایی به تنهایی پرچم را به دست گرفت و در دهه 90 و تا سال 2006 تنها مهاجم فوتبال ایران بود. البته خداداد عزیزی در دهه نود و وحید هاشمیان و علی موسوی و ادموند اختر در مقاطع مختلف دیگر زوج های او بودند اما در نهایت تیم ملی با تعداد محدودی مهاجم به جام ملت ها می رفت. اما حالا و بعد از جام جهانی 2018 تیم ملی ایران بیش از هرچیز مهاجمان خوب و بازیکنان مستعد در بخش تهاجمی دارد.
عصرجدید
بازی های تدارکاتی تیم ملی نشانگر روند تغییرات تیم برای حضور در جام ملت ها است. مهدی ترابی و علی قلی زاده در این بازی ها عناصر مهم تهاجمی تیم ملی در این بازی ها بودند که یا به عنوان بازیکن ثابت و یا تعویضی به زمین آمدند اما در تمام بازی های تیم ملی نقش فعال داشتند. قلی زاده در این مسابقات نشان داد که می تواند یک مهره قابل اتکا و تاثیر گذار باشد. دوست صمیمی اش مهدی ترابی هم چنین شرایطی داشت با این تفاوت که ترابی یک گل زد، یک پنالتی گرفت و یک پنالتی اش را هم داور نگرفت. اما این مثلث ضلع سومی هم دارد و آن سامان قدوس است که در جام جهانی هم نشان داد که می تواند چه بازیکن مهمی برای تیم ملی ایران باشد. او امسال در آمیان فرانسه و در بازی های لیگ فرانسه هم نمایشی عالی داشته است و می تواند یکی از مهره های کلیدی تیم ملی در جام ملت ها باشد. کاوه رضایی هم دربازی های تدارکاتی تیم ملی در برنامه های کی روش نقش داشت و انگار او نیز مثل قلی زاده می تواند مسافر امارات شود.
حالا تیم ملی با مجموعه از مهاجمان و بازیکنان تهاجمی درجه اول می تواند جام ملت های آسیا را بعد از 43 سال به ایران بیاورد و این عنوان می تواند با ظهور یک اقای گل جدید برای فوتبال آسیا و با پیراهن تیم ملی ایران رقم بخورد.
اگر شما قصد خرید تصفیه کننده هوا یی را دارید،گزینه های متعددی پیش رویتان است. اما اگر به دنبال تصفیه کننده هوایی باشید که دود سیگار را از بین ببرد، هیچ شانسی ندارید. دود تنباکو از آلاینده های های گاز ی و ذرات ریز تشکیل شده است. اکثر دستگاههای تصفیه هوا، برای حذف آلاينده های گازي طراحی نشده اند. هدف فیلترهای مکانیکی هوا مانند فیلترهای هپا (HEPA) و روشهای الکترونیکی تصفیه هوا مانند یونیزاسیون، حذف ذرات است. استفاده از دستگاه های تمیز کننده هوا می تواند باعث کاهش (هرچند نه به صورت 100 درصد)سطح ذرات ریز موجود در هوا شود،اما تحقیقات نشان می دهد که این دستگاه ها ممکن است اثرات مضر برای سلامتی، ناشی از آلودگی های داخل خانه مانند سیگار را کاهش ندهند. یک سری دستگاه های تصفیه هوا هم، ازن تولید می کنند که عامل تحریک ریه است. البته ازن در صورتیکه در محدوده استانداردهای تعریف شده برای سلامت تولید شود دارای توانایی کمی برای حذف آلاینده هایی مانند دود سیگار است. بهترین روش برای محافظت از افراد غیر سیگاری از دود سیگار افراد سیگاری، این است که سیگار کشیدن را در منزلتان ممنوع کنیدو اگر خودتان سیگاری هستید، این دلیل خوبی برای ترک آن است.
به گزارش "ورزش سه"، در شرایطی که به دلیل تمرینات و اردوهای پرفشاری که معمولا فوتبالیست ها پشت سر می گذارند، بسیاری از آنها نمی توانند تحصیلات دانشگاهی داشته باشند، هستند چهره هایی که با وجود تمام محدودیت ها، ادامه تحصیل می دهند و فوتبال نمی تواند مانع از افزایش دانش آنها شود.
جامعه داوران فوتبال اما در این میان شرایط بهتری دارند و این قشر از فوتبال با توجه به زمان بیشتری که برای رسیدگی به امور شخصی در اختیار دارند، در تحصیلات هم شرایط بهتری نسبت به بازیکنان و البته برخی مسئولین دارند.
ورود دکتر بیژن حیدری (جراح ارتوپد) به جامعه داوری که پیش تر به عنوان کادر پزشکی فعالیت داشت، سبب شده تا تحصیلات جامعه داوری بیشتر به چشم بیاید ولی تنها بیژن حیدری نیست که با وجود تمام مشغله هایی که داشته، ادامه تحصیل را هم در دستور کار خود قرار داده. علاوه بر حیدری، امیررضا آشور ماهانی هم با مدرک دکترای مدیریت ورزشی در دانشگاه باهنر کرمان تدریس می کند.
بیژن حیدری پزشک ارتوپد
موعود بنیادی فر یکی دیگر از داوران شناخته شده کشور است که دکترای خود را در زمینه تربیت بدنی دریافت کرده. همچنین علیرضا فغانی و کمکش محمدرضا منصوری داوران دیدار رده بندی جام جهانی 2018 روسیه، مهدی سیدعلی، علی میرزا بیگی در حال آماده شدن برای دفاع از پایان نامه های خود در مقطع دکتری در رشته مدیریت شهری هستند و یعقوب حجتی هم در این لیست نامش قرار می گیرد که به همراه حیدری دو پزشک جامعه داوران کشور هستند.
علرضا فغانی و محمدرضا منصوری در حال آماده کردن پایان نامه برای اتمام تحصیلات در مقطع دکترای مدیریت ورزشی
سید یعقوب حجتی پزشک
موعود بنیادی فر اخذ مدرک دکتری در رشته تربیت بدنی
علی میرزابیگی در حال آماده کردن پایان نامه دکتری در رشته مدیریت شهری
سیدمهدی سیدعلی در تدارکات دفاع از پایان نامه دکتری رشته مدیریت شهری
در نهایت یکی از دیگر از چهره های با دانش جامعه داوری ایران، جواد محمدی در رشته دکترای برنامه ریزی استراتژیک تحصیل کرده تا شاهد حضور 9 داور با مدرک دکتری در فوتبال کشور باشیم. علاوه بر چهره های نام برده شده، داورانی نظیر پیام حیدری و مهدی عالیقدر هم در مقطع کارشناسی ارشد فارغ التحصیل شده اند.
جواد محمدی دانش آموخته مقطع دکتری رشته برنامه ریزی استراتژیک
امیر رضا آشورماهانی دارای مدرک دکترای مدیریت ورزشی و مدرس دانشگاه باهنر کرمان
بی شک حضور چنین افرادی و افزایش تعداد آنها می تواند به افزایش کیفیت سطح داوری های کشور منتج شود و همین حالا هم حضور پررنگ داوری ایران در سطح جهانی ثابت کننده چنین موضوعی است.
در این بین انتظار می رود، کمیته داوران و مسئولان فدراسیون هم به طرق مختلف توجه خاصی به این قشر از جامعه فوتبال داشته باشد تا با ایجاد شناخت بیشتر در میان مخاطبان فوتبال، ارزش قاضیان مسابقات فوتبال بیشتر شناسانده شود و در جریان مسابقات بی شک این موضوع به قضاوت بهتر مسابقه کمک خواهد کرد.
دیشب فیلمی با نام "آینه،آینه" (mirror,mirror) (2012) با بازی جولیا رابرتز که اقتباسی بود از داستان سپید برفی و 7 کوتوله"دیدم.البته دیر وقت بودوفیلم را تکه تکه طی زمانی حدود 15دقیقه مرور کردم و وقتی فیلم تمام شد در انتها رقصی زیبا با تم هندی اجرا شد که با کمال تعجب آهنگ آن را قبلا شنیده بودم،البته نه از یک خواننده هندی یا غربی بلکه از خواننده معروف خودمان:گوگوش.در واقع این اولین آهنگی است که من در سنین کودکی درسالهای حدود 1350 از گوگوش شنیده بودم.این آهنگ به زبان انگلیسی و با تکرار فراوان این عبارت بود:
I believe,I beleive, I believe......in love,love,... که من در آن زمان به دلیل تکرارفراوان و سریع آن و البته شرایط سنیم آن را اینگونه میشنیدم: وبلی،وبلی ،.....لاو،لاو،...
به هرحال وقتی این آهنگ را شنیدم برایم این سوال پیش آمد که آیا اصل این آهنگ برای گوگوش نوشته شده بوده یا ایشان هم اجرایی از اجراهای احتمالا متعدد این آهنگ را داشته است؟و اگر اختصاص به ایشان داشته آیانامی از وی در انتهای فیلم آمده یا خیر؟ و در کل کنجکاو شدم و به جستجوی اینترنتی ساده ای پرداختم و خیلی سریع به نوشته کامل و جالبی دست یافتم که درآن نویسنده گفته بود با توجه به اینکه این آهنگ را در هه 70 خواننده ای به نام گوگوش(که به زعم ایشان مادونای ایران بوده است) اجرا کرده است باید وی را پیدا میکردند و اجازه استفاده از آن را در این فیلم از وی میگرفتند و در این راه سراغ افراد بسیاری -ازجمله پزشک گوگوش و شوهر سابقش محمود قربانی-رفته اند ولی به نتیجه ای نرسیده اند تا اینکه طی جستجوهای اینترنتی متوجه میشوند اصل این آهنگ پرتغالی و اتفاقا با نام وبلی،وبلی ،(ظاهرا من در کودکی درست تر از گوگوش آهنگ را میخوانده ام) بوده است و مفصلا به دنبال خواننده اولیه که موقع اجرای آن در 40 سال قبل از ساخت فیلم میرور میرور 19 سال داشته گشته اند و بالاخره اجازه آن را گرفته اند.درپایان نیز یک نسخه از اجرای این آهنگ توسط گوگوش و خواننده پرتغالی آورده شده.
به هرحال از آنجا که این مطلب در منابع فارسی در جایی ذکر نشده بود گفتم شاید برای دوستان هموطن دیگر نیز مانند من چالب باشد.در انتها لینک اصل مقاله فوق با نام "راز آهنگ میرور،میرور،زن مفقوده پشت آهنگ "آی بیلیو این لاو) (Mirror Mirror’ Song Mystery: The Missing Woman Behind ‘I Believe in Love) را برای دوستانی که علاقه بیشتری به این موضوع دارند می آورم:
https://www.huffingtonpost.com/2012/03/30/mirror-mirror-song-i-believe-in-love_n_1387609.html
س. هوشنگی 18 آبان 97
ضرورت مقابله جدی و عملی با پدیده فرونشست زمین در کشور
فرو نشست زمین در بسیاری از مناطق کشورمان به دلیل سیاستهای غلط سالهای گذشته در برداشت بی رویه اب از منابع محدود آن ، ضمن مصرف این منبع حیاتی زیر زمینی باعث بروز فزاینده پدیده مخرب فرونشست زمینها در جای جای کشورمان نیز شده است که اتخاذ تدابیر ضربتی در جهت جلوگیری از پیشرفت بیشتر این پدیده مخرب را طلب میکند.
ایرنا نوشت: سرپرست دفتر آب و خاک سازمان حفاظت محیط زیست با ابراز نگرانی از پدیده فرونشست زمین گفت: با توجه به اهمیت موضوع باید تمام دستگاه های متولی برای مقابله با این پدیده در کنار هم قرار گیرند.
علی مریدی افزود: در سال های اخیر پدیده فرو نشست زمین در ایران به دلیل موضوع خشکسالی، اضافه برداشت از چاه های مجاز و نیز حفر چاه های غیر مجاز در کشور افزایش یافته است. وی با اظهار تاسف از این روند ادامه داد: متاسفانه در پدیده فرونشست حجم مخازن آب زیر زمینی کاهش یافته و این کاهش غیر قابل برگشت است.
*** احیاء منابع آبهای زیرمینی در حیطه وظایف وزارت نیرو است
مریدی با انتقاد از اینکه در مسائل مربوط به نشست خاک انگشت اتهام تنها به سمت سازمان محیط زیست گرفته می شود گفت: در تصمیات شورایعالی امنیت ملی در خصوص موضوع احیاء و تعادل بخشی منابع آب های زیر زمینی در این زمینه تصمیمات مهمی اتخاذ شده است که در حیطه وظایف وزارت نیرو است.
وی ابراز امیدواری کرد با همکاری های بین بخشی بتوان تا حدودی بتوان مانع فعالیت های غیر قانونی بهره برداران از چاههای غیر مجاز شد. بر اثر برداشت بی رویه آب از سفره های زیر زمینی پدیده فرونشست زمین رخ می دهد، در این حالت به علت خالی شدن منابع آبی زیر زمینی بخش روی خاک فرو رفته می شود که در این حالت به شکل گودال های عمیقی دیده می شود ، دراین شرایط دیگر زمین قابل برگشت نیست و به اصطلاح به زمین مرده تبدیل می شود.
در ایران این پدیده در چند سال اخیر بسیار پررنگ شده به طوری که شاهد فرونشست زمین تا 54 سانتیمتر در دشت فسا و جهرم هستیم که زنگ خطری برای منابع آبی و خاکی کشور است.
محققان دانشگاه کیپتاون در آفریقای جنوبی از نخستین آجر بیولوژیکی ساختهشده از ادرار انسان، رونمایی کردند.
به گزارش خبرآنلاین، آمریکاییها در سال 2010 آجر ساختهشده از ادرار را با استفاده از یکراه حل مصنوعی ایجاد کرده بودند اما آنچه سوزان لمبرت دانشجوی ارشد مهندسی شهری با کمک سوپروایزر خود، دکتر دیلون راندال ساخته، از فرایند طبیعی موسوم به «رسوب کربنات میکربی» بهره برده است که به گفته راندال برخلاف نحوه شکلگیری دریاها نیست. {لینک}
بخشی از ادرار با شن سُست همراه با باکتری ترکیبشده تا آنزیمی به نام Urease تولید کند و از سوی دیگر کربنات کلسیم از طریق یک واکنش شیمیایی پیچیده تولید میشود و درنتیجه کربنات کلسیم شن را به سیمان تبدیل میکند.
آجرها در دمای اتاق بهصورت قالبی در میآیند که برای محیطزیست بهتر است. (آجر معمولی در دمای زیر 1400 درجه ساختهشده و دیاکسید کربن زیادی هم تولید میکند)
راندال معتقد است ادرار طلای مایع است و 97 درصد از فسفر موجود در ادرار را میتوان به فسفات کلسیم تبدیل کرد.
همچنین عدم تولید دی اکسید کربن در این روش کمک به جلوگیری از افزایش فزاینده دمای زمین با پدیده ای موسوم به اثر گلخانه ای میباشد.
همانطور که با کامپیوتر یا موبایلتان در حال کارید زمان صرف شده در هنگام کار با سیستم خودرا به پول تبدیل کنید.این کار از طریق وبگرد جدید گوگل به نام کریپتو تب امکان پذیر است.روش کار بسیار آسان،ایمن،بدون ریسک و بدون زحمت میباشد.کافی است نخست برروی لینک زیر کلیک و وبگرد جذاب و توانای گوگل را نصب کنید: https://get.cryptobrowser.site/2517762?s=wa موس را روی لینک فوق نگهدارید و دگمه کنترل روی کیبورد و کلیک موس را همزمان فشار دهید.صفحه ای باز میشود که از آنجا بروسر کریپتو را دانلود وبلافاصله شروع به کسبب بیت کوین می نمایید..پس از آن کافی است سعی کنید برای وبگردی و دیدن فیلم و خواندن اخبار و هر فعالیت دیگری تنها از این بروسر استفاده کنید تا میزان بیشتری بیت کوین بسازید که قابل تبدیل به دلار و دیگر ارزهای رایج میباشد.پس از آن گوگل به شما لینک مخصوصی اختصاص میدهد که با ارسال آن برای دوستانتان و دعوت آنان به این کار هرچه آنها و زیرمجموعه های آنها پول ایجاد کنند درصدی از آن به کیف پول شما منتقل میگردد.یعنی این یک فعالیت شبکه ای است بدون ریسک و بدون نیاز به خرید محصولی خاص.لازم به ذکر است چندروزی است استخراج ارزهای مجازی در ایران به عنوان یک فعالیت و بیزنس مفید رسما قانونی گردیده است. قبل از دوستانتان دست به کار شوید و آنان را زیزمجموعه خود بسازید.. https://get.cryptobrowser.site/2517762?s=wa
https://get.cryptobrowser.site/2517762?s=wa Install CryptoTab browser and get started earning extra money for just using it. As long as youre watching YouTube, reading news and using social networks just the way you do it daily, you get real Bitcoins. Alternatively, if youre not using it all the time, just keep the browser open and leave it earning money for you in the background. Install the browser using the following link - https://get.cryptobrowser.site/2517762?s=wa and get a welcome 0.00001 bonu
کاپیتان تیم ملی کبدی گفت: در چند سال اخیر کم اشتباه ترین بازیکن لیگ ستارگان هند بودم که امسال قراردادم میلیاردی شد.
به گزارش "ورزش سه"، بعد از سورپرایز شدن مردم توسط کبدی کاران مرد و زن در جاکارتا با ۲ مدال طلا که نام آنها را سر زبان ها انداخت؛ حالا تبدیل شدن کاپیتان تیم ملی به گرانترین بازیکن لیگ ستارگان هند تعجب همه را به دنبال داشته است. فاضل اتراچالی از روستای محمدآباد گرگان حالا به جایی رسیده که برای ۴ ماه بازی کردن در لیگ هند نزدیک ۲ میلیارد تومان درآمد دارد و می توان گفت به گرانترین بازیکن کبدی در سطح جهان تبدیل شده است.
البته که فاضل می گوید اولین قراردادش در هند ۲۰ میلیون بوده و بی جهت به جایی نرسیده که در مزایده بازیکنان در لیگ هند برای به خدمت گرفتن او باشگاهها مجبور شوند تا ۱.۸ میلیارد مبلغ را بالا بکشند.
کاپیتان تیم ملی کبدی این روزها در سرزمین پرجمعیت هند که ورزش اول آن کبدی است، به گرانترین و درخشان ترین بازیکن تبدیل شده و می گوید این فرصت برای سایر کبدی کاران هم وجود دارد تا از پتانسیل درآمدی بالای لیگ ستارگان بهره ببرند.
به همین بهانه با فاضل اتراچالی که بعد از بازی های آسیایی بلافاصله راهی هند شده و این روزها در تمرینات تیم بمبئی شرکت می کند، همکلام شدیم.
در ادامه مشروح گفت و گوی خبرنگار "ورزش سه" با کاپیتان تیم ملی کبدی را می خوانید.
* درباره بازی های آسیایی و موفقیتی که به دست آوردید، در روزهای اخیر زیاد صحبت شده؛ اما بازهم اگر صحبتی مانده، بگو.
چند ماه مسابقات قهرمانی آسیا را به میزبانی ایران داشتیم که متاسفانه در آنجا برنامه ریزی خوبی صورت نگرفته بود. کادرفنی خوبی هم نداشتیم و برنز گرفتیم. من هم به عنوان کاپیتان تیم ملی فشار زیادی را تحمل می کردم چون همه درباره دلایل این نتیجه از ما می پرسیدند. من همان جا قول دادم که در جاکارتا طلا بگیریم. خدا را شکر فدراسیون کادرفنی خیلی خوبی انتخاب کرد و آزادی عمل به سرمربی داد تا بازیکنان را خودش معرفی کند. نتیجه اش را هم در بازی های آسیایی دیدیم. وقتی هند در گروهش به خاطر شکست مقابل کره دوم شد، همه به ما می گفتند شما هم یک باخت بدهید تا در نیمه نهایی به هند برخورد نکنید؛ اما مربیان ما گفتند اگر قرار است در فینال به هند ببازیم، در همان نیمه نهایی ببازیم، بهتر است. ما فقط به مدال طلا فکر می کردیم و باید همه تیم ها را شکست می دادیم. خدا را شکر با اعتماد به نفسی که کادرفنی به ما داد، هند را شکست دادیم و در نهایت قهرمان شدیم.
* در این مدت حتما از توجه بیشتر مردم به کبدی و استقبالی از شما شد، سورپرایز شدید؟
بله، همینطور بود. در این مدت خیلی ها تماس گرفتند و پیام دادند. در گرگان هم همشهری ها و هم روستایی ها استقبال بی نظیری از ما داشتند. این اتفاقات باعث شد که خستگی یک سال اخیر از تنمان دربیاید. به بچه ها می گفتم دیگر این بار نباید با نقره و برنز برگردیم چون نمی دانستیم باید جواب مردم را چه بدهیم.
* از مسئولان ورزش و فدراسیون چه توقعی داشتید و آیا برآورده شد؟
به بچه ها گفتم ما دل همه را شاد کردیم؛ اما هیچ کس دل ما را شاد نکرد. البته داستان مردم و حمایتشان جداست. روی طلای کبدی در بازی های آسیایی حساب نشده بود؛ اما در بخش مردان و زنان ۲ مدال طلا آوردیم. انتظار من خیلی بیشتر از این ها بود؛ اما متاسفانه چون در یک رشته تیمی قهرمان شدیم، کمتر از بقیه پاداش گرفتیم. ما حتی یک سالن تمرین درست و حسابی نداشتیم. من ۸ سال عضو تیم ملی هستم و بازهم امیدوارم وعده مسئولان عملی شود.
* حالا با این قهرمانی تاریخی کبدی، چیزی برای این رشته تغییر می کند؟
بعد از این قهرمانی کارمان سخت تر است و باید ۳، ۴ برابر تلاش کنیم. تیم های دیگر بیکار ننشسته اند و در دوره های بعدی کارمان سخت تر می شود. اگر با وضعیت فعلی پیش برویم، مطمئن باشید دیگر نمی توانیم مدال طلا را تکرار کنیم. به زودی این قهرمانی کبدی هم فراموش می شود و کسی دیگر به یاد ما نمی افتد. البته که این مدال طلا در تاریخ ثبت شد.
* خیلی زود بعد از بازی های آسیایی راهی هند شدی تا در لیگ ستارگان حضور داشته باشی. درباره شرایطی که آنجا داری، صحبت کن.
می توانم بگویم لیگ هند حرفه ای جایی است که تا به حال در آن ورزش کردم. امکانات از ماساژور تا فیزیوتراپ تا رسیدگی به بازیکنان وجود دارد. بهترین های دنیا اینجا جمع می شوند. از ایران هم ۷، ۸ بازیکن اینجا حضور دارند و از کشورهای کره و ژاپن هم هستند. اینجا در واقع لیگ ستارگان جهان است. هر سال بازیکنان به مزایده گذاشته می شوند و تیم ها آنها را خریداری می کنند. هر چقدر بازیکن عملکرد بهتری داشته باشی، قیمتش بالاتر می رود. من امسال در تیم بمبئی هستم و شرایط خوبی دارم. الان در حال آماده سازی هستیم و کمتر از یک ماه دیگر مسابقات آغاز می شود.
* ممکن است در سال های آینده با توجه به درخشش در بازی های آسیایی، تعداد لژیونرهای ایران در لیگ ستارگان هند بیشتر شود؟
در حال ۸ بازیکن ایرانی در لیگ هند بازی می کنند. امکان این وجود دارد که تعداد بازیکنان بیشتر شود؛ اما بعد از مسابقات امسال که فدراسیون ها می توانند لیست جدیدی بدهند. بازیکنان ایرانی واقعا شرایطش را دارند و تیم های هندی هم خیلی علاقه دارند از ایران بازیکن بگیرند. به نظرم بهتر است بین فدراسیون ایران و هند صحبت هایی صورت بگیرد تا سازوکار مشخصی برای افزایش تعداد لژیونر در نظر گرفته شود.
* آنطور که شنیدیم قرارداد بازیکنان در لیگ ستارگان هند بالاست و بازیکنان ایرانی هم قرارداد میلیاردی امضا کردند؟
خدا را شکر سطح قراردادها در هند خوب است. البته هر بازیکنی نسبت به کاری که می کند، پول می گیرد. خودم ۴ سال قبل برای فصل اولی که به اینجا آمدم چون هنوز شناخته نشده بودم، قراردادم ۲۰ میلیون تومان بودم. وقتی در یکی، ۲ سال اول خوب کار کردم، قرارداد ۶۰ میلیون و بعد ۲۰۰ میلیون شد. فصل قبل هم حدود ۴۰۰، ۵۰۰ میلیون قراداد داشتم. این فصل هم خدا را شکر قرارداد خوبی با تیم بمبئی بستم و کل راضی هستم.
* گفته می شود با قراداد یک میلیارد و ۸۰۰ میلیونی به گرانترین بازیکن این فصل لیگ ستارگان هند تبدیل شدی؟
این ۱.۸ میلیارد عدد تقریبی است. ما به دلار قرارداد بستیم و با بالا و پایین رفتن قیمت دلار این مبلغ تغییر می کند و شاید کمی بالا و پایین شود. این مبلغ را الکی به من ندادند و عملکرد خوبی داشتم که چنین قراردادی بستم. من ۳ فصل است کم اشتباه ترین بازیکن لیگ ستارگان هند هستم. در تمام این سال ها آنقدر خوب کار کردم که هر سال تیم من در فینال بوده است. ما ۹ بازیکن ایرانی در لیگ هند بودیم که یکی از نفرات به خاطر عملکرد ضعیفش در مزایده انتخاب نشد. اینجا قرارداد ۱۰۰ میلیونی و ۲۰۰ میلیونی هم داریم. فعلا بالاترین قرارداد برای من است؛ اما اگر هر بازیکنی خوب کار نکند، فصل بعد در مزایده نمی تواند قرارداد خوبی ببندد. بازیکنان در مزایده در سید یک، دو و سه تقسیم می شوند که هر کدام از این سیدها کف قرارداد دارند. به عنوان مثال برای بازیکنان سید یک کف قرارداد ۲۰۰ میلیون تومان است؛ اما تیم ها در مزایده با هم رقابت می کنند و پیشنهادات بالاتر برای بازیکنان باکیفیت می دهند و در نهایت ممکن است قراردادی مثل من به بالای یک میلیارد هم برسد.
* پس ممکن است سال های آینده از این بیشتر هم بگیری؟
بله، اگر خوب کار کنم، این بیشتر می گیرم؛ اما اگر عملکردم ضعیف باشد، از این خیلی کمتر قرارداد خواهم بست. این مزایده از طریق شبکه های تلویزیونی زنده پخش می شود و هیچ کسی هم به عنوان دلال و واسطه نمی تواند در آن دخالت کند.
زبان فارسی |
---|
گونههای منطقهای و اجتماعی
دستور زبان: ویژگیهای زبان: نوشتار: گسترۀ جغرافیایی: |
پارسی دری یا فارسی دری نام زبان فارسی نو است. نامی است که در ابتداییترین برهههای تاریخی به زبان ادبی پارسی نو داده میشده و کاربرد آن از صدهٔ دهم میلادی به بعد بهطور گسترده در نوشتههای عربی (همچون استخری، ص۳۱۴؛ مقدسی، ص۳۳۵؛ ابن حوقل، ص۴۹۰) و متون پارسی تصدیق شدهاست.[۱] در منابع دوران اسلامی، نام زبان پارسی را «پارسی دری» و «دری» نیز نوشتهاند و تمامی آنها نشان میدهد که «دری» یک نوع خاص از زبان پارسی است و این زبان ادامهٔ شاخهای از پارسی میانه در خوارزم است.[۲][۳][۴]
دری صفت زبان فارسی است و به زبان فاخر و ادبی یا کتابی اطلاق میشده که در سراسر ایران و ماوراء النهر رواج داشته است. با وجود اصرار برخی بر جدایی دری از فارسی، اما هیچ نشانی که دلالت بر وجود دو زبان یا دو گونۀ زبانی متفاوت به نام فارسی و دری بکند در تاریخ زبان فارسی دیده نشده است. در منابع غربی به فارسی افغانستان Afghan Persian میگویند.[۵]
گویش پارسی درباری یا دری، همانطور که از نامش برمیآید، بیشتر در دربار پادشاهان ساسانی بهکار میرفت. مطابق با گفتهٔ ابن مقفع، در اواخر عصر ساسانی دو شاخه از زبان پارسی در میان مردم کاربرد داشت که به آنها بهاختصار پارسی (پهلوی) و دری (پارسی درباری) میگفتند. پارسی یا همان زبان پهلوی (پارسی میانه) بیشتر در میان موبدان، دانشمندان و مردم استان پارس کاربرد داشت و دری را مردم شهرهای مداین و در دربار پادشاهان ساسانی بکار میبردند. با اینحال تردیدی نیست که کماکان زبان رسمی و اجرایی ساسانیان، پارسی میانه یا همان پهلوی بود.[۶][۷]
زبان پارسی دری، علاوه بر دربار پادشاهان ساسانی، در بخشهای شرقی امپراطوری ایران (خراسان) هم رواج داشت.[۸] پس از تازش عربان تا زمان یعقوب لیث، زبان رسمی حکمرانانی که بر ایرانزمین حکومت میکردند، زبان عربی بود در این دوران سختگیریهای فراوانی از سوی حکمرانان برای بکار بردن زبان پارسی وجود داشت. (یعقوب لیث) نخستین کسی بود که زبان پارسی را ۲۰۰ سال پس از ورود اسلام به ایران، بهعنوان زبان رسمی ایران اعلام کرد و پس از آن دیگر کسی حق نداشت در دربار او به زبانی غیر از پارسی سخن بگوید.[۹]
دکتر محسن ابوالقاسمی در کتاب «تاریخ زبان پارسی» آوردهاست:
«در سال ۲۵۴ هجری، یعقوب لیث صفار، دولت مستقل ایران را در شهر زرنج سیستان تأسیس کرد و زبان پارسی دری را زبان رسمی کرد که این رسمیت تا کنون ادامه دارد.»
در زبان فارسی از هر دو عنوان «پارسی» و «دری» و گاه «پارسی دری» برای زبان فارسی امروزی استفاده میکنند. در ادبیات پارسی هم واژه پارسی و دری را به یک معنا بهکار میبرند. برای نمونه، بیت معروف از ناصر خسرو قبادیانی، که مداحی شعرا و اشعار عنصری در وصف سلطان محمود غزنوی را نکوهش میکند:[۱۰]
من آنم که در پای خوکان نریزم | مر این قیمتی دُرّ لفظ دری را |
و در جای دیگر به دیوان خود در دو زبان پارسی و تازی اشاره میکند:
بخوان هر دو دیوانِ من تا ببینی | یکی گشته با عنصری بُحتری را |
و درست همین نکته است که میگوید:
اشعار به پارسیّ و تازی | برخوان و بدار یادگارم |
ابن سینا در مقدمهٔ دانشنامه علایی خود مینویسد: «زندگانیش دراز باد و بخت پیروز، پادشاهیش برافزون. آمد به من بنده و خادم درگاه وی، که یافته امان در خدمت وی. همه کامهای خویش، از ایمنی و بزرگی و شکوه و کفایت و پرداختن به علم و نزدیک داشتن، که باید مر خادمانِ مجلس وی را کتابی تصنیف کنیم به پارسی دری.»[۱۱]
حکیم مَیسَری در دیباچهٔ کتاب دانشنامهٔ پزشکی خود، تصمیم میگیرد که پارسی بنویسند و نه تازی؛ و این اشعار را در این مورد سرودهاست:
بگویم تازی ار نه پارسی نغز | ز هر در من بگویم مایه و مغز | |
وُ پس گفتم زمینِ ماست ایران | که بیش از مردمانش پارسیدان | |
وُگر تازی کنم نیکو نباشد | که هر کس را از او نیرو نباشد | |
دری گویمش تا هرکس بداند | وُ هرکس بر زبانش بر، براند |
بنابر نظر المقدسی و المسعودی، پارسی دری یک نوع از پارسی است. المقدسی نیز ایران را به هشت بخش تقسیم کردهاست و آذربایجان را از اقالیم ایران (عجم) میشمرد و در رابطه با این ناحیه مینویسد: «زبان این اقالیم هشتگانه ایرانی (عجمی) جز اینکه برخی از آنها دری و بعضی لهجات پیچیده و همه آنها پارسی خوانده میشوند».[۱۲]
ابو الحسن مسعودی در التنبیه و الاشراف مینویسد: «پارسیان قومی بودند که قلمروشان دیار جبال بود از ماهات و غیره و آذربایجان تا مجاور ارمنیه و اران و بیلقان تا دربند که باب و ابواب است و ری و طبرستان و مسقط و شابران و گرگان و ابرشهر که نیشابور است و هرات و مرو و دیگر ولایتهای خراسان و سیستان و کرمان و پارس و اهواز با دیگر سرزمین عجمان که در وقت حاضر به این ولایتها پیوستهاست، همهٔ این ولایتها یک مملکت بود، پادشاهاش یکی بود و زباناش یکی بود، فقط در بعضی کلمات تفاوت داشتند، زیرا وقتی حروفی که زبان را بدان مینویسند یکی باشد، زبان یکی است وگر چه در چیزهای دیگر تفاوت داشته باشد، چون پهلوی و دری و آذری و دیگر زبانهای پارسی.».[۱۳]
در شاهنامه، نام این زبان «پارسی دری» نوشته شدهاست (و خوانش «پارسی» و «دری» اشتباه است). (این بخش مربوط به اشعار رودکی و ترجمه کلیله و دمنه است که به یک زبان انجام شدهاست. هر چند آن بیت را میتوان تأکید بیشتر دانست زیرا بنابر اسناد فوق، دری یک نوع از پارسی هست که از پارسی میانه در خراسان تحول یافت)[۱۴]
سنایی:
گداخت مایهٔ صبرم ز بانگ شکر لفظت | گه عتاب نمودن به پارسی و به تازی |
مولوی:
اخلائی اخلائی زبان پارسی گویم | که نبود شرط در حلقه شکر خوردن بتنهائی |
فرزند مولوی (سلطان ولد که خود اعتراف میکند ترکی/یونانی را خوب نمیداند):
گذر از گفت ترکی و رومی | چون از آن اصطلاح محرومی |
لیک از پارسی گوی و از تازی | چونکه در هر دو خوش همی تازی |
باز فرزند مولوی:
پارسی گو که جمله دریابند | گرچه زین غافلاند و در خوابند |
شمس تبریزی نیز در مقالات میگوید:
زبان پارسی را چه شدهاست؟ بدین لطیفی و خوبی، که آن معانی و لطافت که در زبان پارسی آمدهاست و در تازی نیامده است. (شمس تبریزی-مقالات)
عطار:
آنچه من گفتم زبور پارسی است
سعدی:
چو آب میرود این پارسی به قوّتِ طبع | نه مَرکبیست که از وی سَبَق بَرَد تازی |
اگر چه صفت «دری» بدون اسم اصلی اش پارسی بسیار محدود است. بزرگان ادبیات از «پارسی» بیشتر بکار بردهاست. مولوی نه از «فارسی» ونه از «دری» بکاربرده است بلکه از پارسی. ندرت شعرا از نظم و نثر و داستان و گفتار دری سخن گفتهاند. شمارش واژههای مهم هویت زبانی و فرهنگی در ادبیات شاعران ایرانزمین: این فهرست قابل گسترش میباشد.
نام شاعر | قرن میلادی | ایران | توران | پارسی | فارسی معرب | دری | خراسان بزرگ | پهلوی یا پارسی میانه |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
رودکی | 9th and 10th | ۱ | ۶ | |||||
فرخی سیستانی | 9th 10th | ۱۶ | ۱ | ۱۵ | ۱۰ | ۱ | ||
ابوسعید ابوالخیر | 10th | ۱ | ۲ | |||||
فردوسی | 10th and 11th | ۸۰۰ + | ۱۵۰ + | ۱۰۰+ | ۲ | ۲۵ | ۲۹ | |
اسدی طوسی | 11th | ۵۱ | ۵ | ۱ | ۱ لغت فُرس | |||
مسعود سعد سلمان | 11th | ۲۳ | ۲ | ۱۹ | نظم و نثر دری | ۱۳ | ||
منوچهری دامغانی | 11th | ۵ | ۳ | ۴ | ||||
فخرالدین اسعد گرگانی | 11th | 15 | 10 | 12 Parsa’i | 2 | ۱ | ۲۸ | ۳ |
ناصرخسرو | 11 th | ۱ | ۱ | ۱۹ | ۲ | ۷۹ | ۲ | |
سنایی | 11th and 12th | ۱۱ | ۱ | ۱۴ | ۱۳ | |||
مهستی گنجوی | 11th and 12th | ۱ | ۱ | |||||
انوری | 12th | ۱۳ | ۳ | ۲ | ۱ | ۲۰ | ||
خاقانی | 12th | ۲ | ۱ | ۴ | ۱ | ۱+ ۱دری نظم | ۴۰ | ۱۸۰ |
نظامی گنجوی | 12 th | ۳۷ | ۲ | ۱۲ | ۲+ ۱ نظم و نثر دری | ۲۵ | ۶ | |
امیرخسرو دهلوی | 13 th 14th | ۲ | ۷ | ۶ | ۱۳ | |||
سعدی | 13th | ۱ | ۱ | ۶+ | ۷ | |||
مولوی | 13 th 14th | ۱ | ۱ | ۲۹ | ۶ | |||
حافظ | 14th | ۶ | ۹ | ۱+ ۱ نظم دری | ||||
عبید زاکانی | 14th | ۱ | ۱ | ۴ | ۱ | |||
محتشم کاشانی | 16th | ۱۲ | ۹ | ۳ | ۴ | |||
صائب تبریزی | 17th | ۱۰ | ۷ | ۳ | ۵ | |||
اقبال لاهوری | 19th-Died ۱۹۳۸ | ۱۹ | ۴ | ۳ | ۱ طرز دری۱ | |||
پروین اعتصامی | 19th/died ۱۹۴۱ | ۲ | پارسا و پارسایی | |||||
[در مجموع/ بار] | ۱۰۱۳ | ۲۱۴ | ۲۷۰ | ۳ | ۱۷ | ۲۸۴ | ۲۲۱ |
بزرگان ادبیات زبان فارسی را مهتر پارسی نامیده و کهتر دری یا فارسی. پیرامون نامیدن دری باید گفت که پیش از صفت پارسی نظم و نثر دری گفته شدهاست بدین معنی که دری یک شویه ادبی نظمی و شعری و نثری بوده باشد مسعود سد سلمان، خاقانی، نظامی، حافظ و اقبال لاهوری از نظم یا نثر دری و طرز گفتار دری یاد کرده و نه از زبا ن دری.
شاعران قرن بیست که پس از سال ۱۹۶۵, یعنی پس از حذف واژه فارسی و جای نشینی صفت اش دری در قانون اساسی دولت پشتون نامنهاد افغانستان (عرب: افغان و هند: پتان یا روهیله) به دری گفته در این آمار مدنظر گرفته نشدهاست، زیرا امکان دارد گفتن دری از دل و جان، خود مختارانه و آزادانه نبوده باشد بلکه جبر و تحمیل دولت پشتون که صفت شان افغان است باعث ناپاکی نتایج آمارگیری نشود. تا که به گفته عام جزء به کل در نیاید یا صفت «در باری» به اسم تبدیل نگردد. قرار منابع ایرانشناسان انگلیسی و آلمانی (توماس هاید چاپ ۱۷۰۰ میلادی، لندن، جوزف فون هامر: گذشته هنر زیبای سخنوری ادبی ایران باگلچین از ۲۰۰ شاعران فارسی چاپ ۱۸۱۸وین) , برگردان کنندگان اشعار پارسی به زبان لاتین و آلمانی بهرام پنجم یا وهرام پنجم یا بهرام گور از ۴۲۱ تا سال ۴۳۸ میلادی شاهنشاه ایرانشهر دودمان ساسانی بود که از شهر گور (امروز فیروزآباد) فرمان داد که در ۲۱ کشور شاهی زبان دری یا حولیی یا در باری و درگاهی، دیوانی و دفتری نگاریده شود.
بهنظر محمدتقی بهار در کتاب سبکشناسی، یا تاریخ تطور نثر پارسی، زبان دری زبانی است که از خراسان به دربار ساسانیان رفتهاست. به نقل از وی در اصل معنی واژه «دری» اختلافاتی وجود دارد. دو چیز را میتوان فرض کرد: یکی این که در دربار و در میان بزرگان در خانه و رجال مداین (تیسفون پایتخت ساسانیان) به این زبان سخن میگفته باشند؛ و دیگر آن که این زبان، زبان مردم خراسان و مشرق ایران و بلخ و بخارا و مرو بوده باشد. اجتماع این دو حالت نیز مشکلی ایجاد نمیکند و منابعی وجود دارد که هر دو وجه را تأیید میکند.
میتوان نتیجه گرفت که زبان دری که خاص مردم خراسان و شرق ایران بودهاست در دربار تیسفون و میان درباریان و رجال ساسانی نیز متداول بودهاست. ریشهٔ «دری» را نیز احتمالاً باید «دَر» دانست که در زبان دوران ساسانی به معنی پایتخت و دربار است.
در چگونگی ورود زبان مشرق ایران به مغرب آن محمدتقی بهار عقیده دارد که شاید در عهد آزرمی و پوران و یزدگرد این زبان بههمراهی «پهلویان» یعنی اتباع فرخ هرمز پدر رستم فرخزاد که همه از مردم خراسان بودند و طبری از آنان با نام «فهلویان» نام میبرد به دربار تیسفون راه یافتهاست و در مدت طولانی نفوذ آن طایفه در پایتخت، این زبان در دربار ریشه دواندهاست و مصادف با ورود عربها در مداین زبان دری در دربار شایع بودهاست.
به نظر محمدتقی بهار، زبان دری زبانی است که از خراسان به دربار ساسانیان رفتهاست. به نقل از وی در اصل معنی واژه «دری» اختلافاتی وجود دارد. مثلاً برهان قاطع ذیل حرف دال مینویسد:
گویند واژه ساکنان چند شهر بودهاست که آن بلخ و بخارا و بدخشان و مرو است، و طایفهای بر آناند که مردمان درگاه کیان بدان متکلم میشدهاند و گروهی گویند که در زمان بهمن اسفندیار چون مردم از اطراف عالم به درگاه او میآمدند و زبان یکدیگر را نمیفهمیدند بهمن فرمود تا دانشمندان زبان پارسی را وضع کردند و آن را دری نام نهادند یعنی زبانی که به درگاه پادشاهان تکلّم کنند و حکم کرد تا در ممالک به این زبان سخن گویند ــ و منسوب به درّه را نیز گویند همچو کبک دری و این به اعتبار خوشخوانی هم میتوان بوده باشد زیرا که بهترین واژههای پارسی زبان دریاست.
بر اساس این توجیهها و منابع دیگری از این دست، دو چیز را میتوان فرض کرد: یکی این که در دربار و در میان بزرگان در خانه و رجال مداین (تیسفون پایتخت ساسانیان) به این زبان سخن میگفته باشند؛ و دیگر آن که این زبان، زبان مردم خراسان و مشرق ایران و بلخ و بخارا و مرو بوده باشد. اجتماع این دو حالت نیز مشکلی ایجاد نمیکند و منابعی وجود دارد که هر دو وجه را تأیید میکند:
سواران ایرانی بر تیرهای خود نامها مینوشتند؛ گاه نام شاهنشاه، گاه نام خودِ سوار و گاه نام پسر و گاه نام زن ــ وهرز دیلمی چون با صف حبشه برابر آمد، غلام را گفت: تیر از ترکش برآور و فرا من ده. غلام تیری برآورد و بهدست سوار داد که بر آن تیر نام زنِ وهرز نوشته بود. وهرز آن را به فالِ بد گرفت و با غلام گفت: تویی زن! و این فالِ بد به تو بازگردد! برگردان و تیری دیگر ده. غلام تیر را به جعبه درانداخت و دست بزد و تیری دیگر برآورد و بهدست خداوند داد. چون وهرز نگریست، باز همان تیر بود! پس وهرز در فالی که زدهبود، به اندیشه رفت و ناگهان با خود آمده، گفت: "زنان"! سپس گفت "زن آن"! (یعنی بزن آن را) نیکو فالیست این! ...
این داستان میرساند که وهرز به زبان دری سخن میگفتهاست یا نقل سخنان او را عربها ازآنجاکه زبان بزرگان ایران دری بودهاست، به همان زبان شنیده و روایت کردهاند. به این علت که در زبان پهلوی زن را «کن» میگویند و دختر را «کنیزک»، ولی فعل "زدن" با صدای «ز» میآید و بنابراین، این جناس (بین نام همسر وهرز و بن مضارعِ «زن») نمیتوانستهاست در زبان پهلوی برقرار باشد، بلکه فقط در دری برقرار است.
از اسناد یادشده و منابع دیگر میتوان نتیجه گرفت که زبان دری که خاص مردم خراسان و شرق ایران بودهاست، در دربار تیسفون و میان درباریان و رجال ساسانی نیز متداول بودهاست. ریشهٔ «دری» را نیز احتمالاً باید «دَر» دانست که در زبان دوران ساسانی بهمعنی پایتخت و دربار است.
در چگونگی ورود زبان مشرق ایران به مغرب آن محمدتقی بهار عقیده دارد که شاید در عهد آزرمی و پوران و یزدگرد این زبان بههمراهی «پهلویان»، یعنی اتباع فرخ هرمز، پدر رستم فرخزاد، که همه از مردم خراسان بودند و طبری از آنان با نام «فهلویان» نام میبَرَد، به دربار تیسفون راه یافتهاست و در مدت طولانی نفوذ آن طایفه در پایتخت، این زبان در دربار ریشه دواندهاست و مصادف با ورود عربها در مداین، زبان دری در دربار شایع بودهاست.[۱۷]
در نگارشهای رسمی دولتی افغانستان از زبان پارسی با نام زبان دری یاد میشود، ولی مردم افغانستان در زبان گفتاری، زبان خود را با نام فارسی میشناسند. نام محلی این گویش از فارسی در سال ۱۹۶۴ میلادی در افغانستان از فارسی به دری رسماً تغییر داده شدهاست که به معنی «زبان درباری» میباشد.[۱۸] پارسی دری و پشتو در افغانستان دو زبان رسمی در کل کشور هستند.
گویش بهدینان که به دری زرتشتی یا گبری نیز مشهور است زبان ویژه زرتشتیان ایران است که این اقلیت در استانهای یزد و کرمان بهآن سخن میگویند. زبان دری یک زبان آريايي (هندوایرانی بجاي آريايي مصطلح غلطي است ) و از شاخهزبانهای ایرانی شمالغربی بهشمار میرود. این زبان با زبانهای مرکزی ایرانی و سورانی نزدیکی دارد.[۱۹][۲۰]
پروژهٔ ویکیپدیا فارسی دری آزمایشی در ویکیمدیا انکوباتورموجود است. |
آلبوم "تریلر" مایکل جکسون دیگر پرفروشترین آلبوم تاریخ نیست و جای آن را آلبوم بهترینها( Their Greatest Hits) از گروه ایگلز گرفته است.
نام این گروه راک آمریکایی یک بار دیگر هم در فهرست پرفروشترینهای تاریخ به چشم میخورد؛ آن هم با آلبوم "هتل کالیفرنیا" که در رده سوم قرار دارد.
در پس نام عجیب و غریب این آلبوم چه واقعیتی نهفته؟ این سئوالی است که آلن کانر، خبرنگار بیبیسی به دنبال پاسخی برای آن است.
در دهه ۷۰ ستارههای راک رابطه چندان خوبی با هتلها نداشتند.
جو والش، گیتاریست ایگلز در ترانه خود به نام "زندگی خوب است" (Lifes Been Good) بیپرده در این باره حرف میزند. او میگوید: "من در هتلها زندگی میکنم و دیوارهایشان را خراب میکنم" او در ادامه این طور اعتراف میکند: "حسابدارهایی دارم که پولش را میدهند."
و منظورش پول کمی نیست. والش در مستندی که بیبیسی در رابطه با تاریخ گروه ایگلز ساخته شبی را به یاد میآورد که در هتل "آستور تاور" شیکاگو گذرانده. او و جان بلوشی، ستاره گروه "بلو برادرز" آن شب ۲۲ هزار دلار به این هتل خسارت زدند.
استفاده نادرست از هتلها البته در آن دوره در میان ستارههای برخی گروههای موسیقی باب بوده. جان بونام، درامر لد زپلین را به یاد بیاورید، وقتی با موتور هارلی دیویدسونی که برای تولدش کادو گرفته در راهروهای هتل "هایت کنتیننتال" لوس آنجلس ویراژ میداد. کیت مون، درامر "د هو" (The Who) در روز تولد خود با یک ماشین "لینکن کنتیننتال" وارد استخر هتل "هالیدی این" در فلینت ( بزرگ ترین شهر ایالت میشیگان آمریکا) میشود.
اما رویکرد ایگلز در این میان چه بود؟ اعضای آرام این گروه با موهای آراسته و مرتب خود این پیام را به آمریکاییها دادند: " بیایید آرامشمان را حفظ کنیم".
گلن فرای و دان هنلی که بنیانگذاران ایگلز بودند، با خرابکاری جو والش کنار آمدند اما وقتی نوبت به آنها رسید تا در مورد زندگی در جاده بنویسند، اثری به جای گذاشتند که هر چند فهمش ساده نبود اما به جای خرج برداشتن، درآمد هنگفتی برای این گروه به همراه داشت.
عبارت "هتل کالیفرنیا" مدتی بود ذهن دان هنلی را مشغول کرده بود اما برای آن که آن را به ترانه تبدیل کند باید بر اساس اصولی عمل میکرد که گروه در اواسطه دهه ۷۰ به شدت به آن پایبند بود. آن زمان اعضای این گروه هنوز به مرحلهای نرسیده بودند که از طریق وکلایشان با هم ارتباط برقرار کنند اما با اسم فامیل از یکدیگر نام میبردند.
وظیفه ساخت و ضبط آهنگها بر عهده دان فلدر، یکی دیگر از گیتاریستهای گروه بود. ساختههای او اما باید از سوی فرای و هنلی تأیید میشد. فلدر این کار را در خانه خود در لسآنجلس انجام میداد اما وقتی مشغول اجرای تور بود، همسرش با او تماس گرفت و گفت: "ما داریم این خانه را ترک میکنیم".
ماجرا از این قرار بود که سوزان، همسر دان به همراه نوزاد خود در حیاط خانه در حال استراحت بود که چشمش به لانه مارزنگی افتاد. او به همراه پسرش فورا به خانهای اجارهای در ساحل مالیبو نقل مکان کردند و دان هم در پایان تور به آنها پیوست. عصر همان روز بود که او مثل همیشه مشغول ساخت و ضبط آهنگ پیشنهادی برای یک ترانه شد.
آهنگی که فلدر مشغول ساختش بود با تصویری از یک مار در یک باغ خوشمنظره هماهنگی زیادی داشت. آهنگیکه آکوردهایش بیشتر از الگوی فلامنکو تبعیت میکرد تا راک. فرای و هنلی ساخته فلدر را تأیید کردند و در طول ساخت نام "رگه مکزیکی" را به این ترانه دادند.
فرای و هنلی میگویند متن این ترانه مسافری سرگشته را توصیف میکند که مسحور"یک مکان جذاب و دوستداشتنی" با شخصیتهایی عجیت غریب شده: مکانی افسونگر و در عین حین حال ترسناک که گویا راه فراری از آن ندارد.
در چهار دهه اخیر خیلیها تلاش کردند تصاویر این ترانه را رمزگشایی کنند یا با کنار هم چیدن آنها به مفهومی منطقی و قابل درک برسند. شاید به یاد آوردن این جمله از فرای خالی از لطف نباشد: " تصمیم گرفتیم یک چیز عجیب و غریب خلق کنیم، فقط برای این که ببنیم از پس این کار برمیآییم یا نه."
به عبارت دیگر، هر معنایی که از هتل کالیفرنیا برداشت شود چیزی نیست که سازندگانش قصد بیان آن را داشته و پنهانش کرده باشند. فرای میگوید، ماجرای حال و هوای مردی که در منطقهای ناشناخته در حومه شهر گیر افتاد و به مورد آنچه میبیند اطمینان ندارد را از رمان "مغ" نوشته جان فاولز در سال ۱۹۶۵ الهام گرفتهاند.
این رمان که یکی از اولین کارهای این نویسنده انگلیسی بود و در بین طرفداران جنبش پادفرهنگ محبوبیت یافت، دنیایی رازآلود ( در رمان جزیرهای در یونان) را به تصویر میکشد که حقیقت در آن مورد سوءظن است. خود فاولز این رمان را جزء آثار خوبش نمیدانست: " از نظر نگارش با معیارهای جهانی فاصله زیادی دارد. موقع نوشتن آن در هر دامی که ممکن است جلوی پای نویسندههای تازه کار قرار بگیرد، افتادم."
کنار هم چسباندن تصاویر عجیب و غریب بهترین روش برای خلق یک ترانه است؛ طرفداران موسیقی راک اما ترجیح میدهند همه چیز کاملا مشخص باشد.
نظریههایی که در مورد معنای این ترانه داده شده، در واقع چکیدهای است از آنچه که تصور میشد ستارههای پاپ به دنبالش هستند: " عطر گرم کولیتاس (Colitas: یک کلمه اسپانیایی که معانی مختلفی دارد از جمله جوانه گیاه شاهدانه)" به ماریجوانا اشاره دارد. و این بخش از ترانه که میگوید: " هر وقت خواستی میتوانی پول هتل را حساب کنی اما نمیتوانی اینجا را ترک کنی" نشان میدهد که منظور از "هتل"، میتواند بیمارستان روانی یا مرکز ترک اعتیاد ... یا چیزی شبیه به آن باشد.
فرای سال ۲۰۰۳ در جریان یک تورنمنت گلف در "پبل بیچ" کالیفرنیا به یک خبرنگار گفت: "ایهام اولین ابزار ترانهسراهاست. این روش جواب میدهد، یعنی مفهموم ترانه همان چیزی است که شنونده میخواهد باشد."
این روش در مورد هتل کالیفرنیا هم جواب داده. به همین دلیل هم هست که این آهنگ هر ۱۱ دقیقه یک بار از شبکههای رادیویی آمریکا پخش میشود و درست به همین دلیل است که اعضای این گروه برای مدتی دست از شکایت کردن از هم برداشتند و علیه صاحبان یک هتل در مکزیک به خاطر استفاده از اسم این ترانه، پرونده تشکیل دادند.
اعضای این گروه دیگر هرگز دوباره به اوج نرسیدند و هر بار سعی کردند بیشتر از هم دور شدند. آنهایی که کمتر اهل خیالبافی هستند بیشتر از حس و حال این آهنگ لذت میبرند تا مفهموم آن. چیزی شبیه به حس بلوغی که رمان مغ با آن خاتمه مییابد.
در آن بخش از ترانه که صحبت از زندانی بودن در دنیای "شامپاین صورتی روی یخ " به میان میآید، لذت و شکایت به شکلی قابل پیشبینی با هم در میآمیزند.
از همه اینها که بگذریم، آخرین باری که شنیدید یکی از اهالی موسیقی به یک هتل خسارت زده، چه زمانی بوده؟
آخرین بار شاید سال ۲۰۰۴ بوده، وقتی مت ویلیس، خواننده گروه موسیقی پاپ راک باستد (Busted) تلویزیونی را از پنجره بیرون انداخت و فورا معذرت خواهی کرد ، البته باید هم این کار را میکرد.
شایعترین اختلال روانی جهان: نوموفوبیا، اضطراب جدایی از موبایل
دانش > پزشکی - افراد زیادی وقتی گوشی خود را گم میکنند یا جا میگذارند، بهشدت مضطرب میشوند و به هر دری میزنند تا آن را پیدا کنند. این وضعیت «نوموفوبیا» نام دارد و در سراسر جهان شایع شده است.
به گزارش خبرآنلاین و به نقل از سیناپرس، تعداد زیادی از مردم وقتی متوجه گمشدن یا جا گذاشتن گوشی خود میشوند، اضطراب زیادی وجودشان را فرامیگیرد و به هر دری میزنند تا آن را پیدا کنند. شاید این استرس و نگرانی تا حدی طبیعی باشد، چراکه امروزه گوشی هوشمند مانند یک دستگاه رایانه شخصی است که اطلاعات کاربردی زیادی روی آن ذخیره شده؛ اما وقتی این نگرانی از حد طبیعی فراتر برود و به حالتی بیمارگونه تبدیل شود، آن روی سکه استفاده از گوشیهای هوشمند پدیدار میشود و بهجای آنکه گوشی ابزاری در دست کاربر باشد، این کاربر است که میفهمد خود را در اختیار گوشی هوشمند قرار داده و درنهایت هم مشکلات بسیاری برای چنین کاربری ایجاد میشود.
این ترس و استرس افراطی و غیرمنطقی که با نبود تلفن همراه در فرد ایجاد میشود، «نوموفوبیا» نام دارد که مخفف «no mobile-phone phobia» است. اگرچه این نوع بیماری کاملا جدید محسوب میشود، اما بسیار شایع است و میلیونها نفر را در سراسر دنیا تحت تأثیر قرار میدهد.
نوموفوبیا در سراسر جهان
اصطلاح نوموفوبیا (Nomophobia)، سال ۲۰۱۰ (۱۳۸۹) بهدست محققان مؤسسه تحقیقاتی «YouGov» در انگلستان ابداع شد. محققان در حین پژوهشی نامرتبط متوجه شدند که بسیاری از داوطلبان پس از جدایی از اسمارتفون، دچار اضطراب میشوند. این مطالعه چنین نتیجهگیری کرد که ۵۳ درصد از کاربران گوشی هوشمند در انگلستان، زمانی که به دلایلی مانند تخلیه باتری یا قطع شدن شبکه نمیتوانند از گوشی هوشمند خود استفاده کنند، مضطرب میشوند.
به عقیده پژوهشگران، این سطح از استرس ناشی از قطع ارتباط با دیگران است و مشابه همان احساسی است که فرد از رفتن به دندانپزشکی یا در روز عروسی خود احساس میکند.
این وضعیت در آمریکا بدتر است، چراکه مردم گوشیهای هوشمند را هفت روز هفته و ۲۴ ساعت شبانهروز با خود نگه میدارند و حتی ۳۴ درصد از افراد در لحظات صمیمی با شریک زندگی (همسر) خود، به تماسها پاسخ میدهند.
این مطالعه نشان میدهد که از هر پنج نفر، یکی (۲۰ درصد) ترجیح میدهد، یک هفته تمام را با یک لنگهکفش بیرون برود، اما در عوض گوشی هوشمند خود را به همراه داشته باشد. همچنین بیش از نیمی از افراد، هرگز گوشیهای هوشمند خود را خاموش نمیکنند. بر اساس مطالعهای دیگر، ۶۶ درصد از بزرگسالان از نوموفوبیا رنج میبرند.
علائم مبتلایان به نوموفوبیا
بالا رفتن ضربان قلب، احساس لرز و خفگی، سرگیجه، تعریق شدید، عرق سرد، تنفس کوتاه و تنگی نفس، احساس تهوع، درد در قفسه سینه، احساس نزدیکی به مرگ، لرزش اندامها، کرختی و بیحسی در دستوپا ازجمله علایم این بیماری است.
از سوی دیگر، نوموفوبیا در بین کسانی که زمینه بیماریهای وسواسی دارند نیز شیوع بیشتری دارد. به بیان دیگر، اعتیاد به تلفن همراه در برخی افراد سبب وسواس فکری میشود و آنها تمام مدت به تلفن همراه خود فکر میکنند.
این افراد دائم تلفن همراهشان را بررسی میکنند و اگر تلفن همراه یا حتی اینترنت نداشته باشند، کار یا روابطشان را فدا میکنند تا خود را به مکان یا شرایطی برسانند که بتوانند به شبکههای اجتماعی، ایمیل یا پیامکهای خود دسترسی پیدا کنند. بسیاری از افراد نوعی وابستگی عاطفی به تلفن همراه خود و نرمافزارهای نصبشده روی آن بهویژه شبکههای اجتماعی دارند و دوری از این ابزار شخصی، سبب کاهش اعتمادبهنفس، ترس و اختلال هراس در برخی از کاربران میشود.
بیماریهای روانی مربوط به موبایل فقط شامل نوموفوبیا نیست. از همان ابتدا و فقط اندکزمانی بعد از گستردهترشدن گوشیهای مجهز به ویژگی لرزش (ویبره)، توهم دیگری هم به انواع توهمات موجود در دنیا اضافه شد: «توهم احساس لرزش ویبره موبایل». علاوه بر آن، توهم شنیدن صدای زنگ موبایل هم از دیگر وسواسهای ذهنی بود که با اختراع تلفنهای همراه ایجاد شد.
همچنین محققان گزارش کردهاند که استفاده مکرر از گوشی هوشمند، رابطه مستقیمی را بین کاهش میانگین نمره و افزایش اضطراب منفی و نارضایتی از زندگی ایجاد میکند. افرادی که بیشازحد از گوشی هوشمند خود برای برقراری ارتباط با دیگران یا تعاملات در شبکههای اجتماعی استفاده میکنند، زمان مطالعه خود را از دست میدهند و ممکن است برای حضور در کلاس درس دچار مشکل شوند؛ البته گوشیهای هوشمند در هنگام درس خواندن یا کلاس درس هم آنها را دچار سردرگمی و حواسپرتی میکنند.
وابستگی به گوشیهای هوشمند
گوشیهای هوشمند برای بسیاری از افراد به دفترچه خاطرات شخصی تبدیل شده است و تقریبا شامل همه اطلاعات کاربر در همه زمینهها میشود؛ بنابراین کاربران با افزایش اطلاعاتشان روی گوشیها بیشتر به این دستگاهها وابسته شده و این موضوع، هر روز قربانیان بیشتری را به کام نوموفوبیا میکشاند. پژوهشگران بر این باورند که اضطراب جدایی از گوشیهای هوشمند، در آینده بزرگتر و بیشتر خواهد شد و ازآنجاکه فناوریهای موبایل مدام در حال پیشرفت است، این وابستگی هر روز بیشتر و بیشتر میشود.
درمان نوموفوبیا
روش اصلی درمان نوموفوبیا مانند بیشتر فوبیاهای دیگر (ترس شدید و بیمارگونه)، حساسیتزدایی با مواجهه است. ابتدا به فرد گفته میشود به این فکر کند که گوشی تلفنش را گم کرده است و سعی کند در ذهن خودش با این مسئله کنار بیاید. سپس، بهتدریج به فرد گفته میشود که واقعا این تصور را عملی کند و گوشی تلفنش را برای مدتی از خود دور کند. رفتهرفته با خاموشکردن گوشی برای مدت طولانی و زندگیکردن بدون موبایل طی چند هفته، فرد میتواند از شدت این بیماری هراس کم کند. اگرچه در چند روز اول ممکن است این حالت برای فرد کمی سخت باشد؛ اما بعد از مدتی، اضطراب، هراس و نگرانیای که تا قبل از آن و با داشتن موبایل ناگهان برای فرد بهوجود میآمد، از بین میرود.
برای کسانی هم که حاضر نیستند گوشی خود را از دست بدهند یا بدون موبایل زندگی کنند، توصیه میشود، بهطور منظم گوشیشان را چند ساعت در طول روز خاموش کنند و بههیچوجه، شب همراه با گوشی تلفن به خواب نروند. به این افراد توصیه میشود که برای ارتباط با اطرافیانشان از روشهای دیگری هم در کنار موبایل استفاده کنند تا میزان استرسشان از گمکردن موبایل و از دست دادن ارتباطشان با دیگران کم شود.
حقایقی در مورد تصفیه کننده های هوا
چرا ما به دستگاههای تصفیه هوا نیازمندیم؟
دکتر "لورا شلزینگر" زمانی عنوان کرد:"اگر شما تصفیه کننده هوا نداشته باشید،خودتان تصفیه کننده هوا هستید."متاسفانه این گفته کاملا صحیح است.آیا تاکنون به این فکر کرده اید که ششهای شما،تنها فیلترهای هوای منزلتان هستند؟خوب،در مورد بسیاری از خانواده ها، جواب مثبت است.ذرات آلاینده و آلرژی زایی که درون خانه شما در حال چرخشند، سرانجام بر کف منزل،وسایل خانه،سطح میز...و ششهای شما مینشینند. تنها هنگامی چنین نمیشود که شما یک دستگاه تصفیه هوای خوب داشته باشید.
خوب،دقیقا چه مواد خطرناکی پیرامون محیط زندگیتان شناورند؟
بررسی میکنیم:
دستگاههای تصفیه هوا تا چه میزان این آلاینده ها را حذف میکنند؟جواب این است که این به نوع دستگاه تصفیه هوایی که به کار میبرید بستگی دارد که مکانیکی، مانند سیستمهای هپا(HEPA)،یا فیلتراسیون الکترو ستاتیک نظیر تصفیه کننده های یونی(یا ترکیبی از هردو اینها)باشد.در قسمت بعد مروری میکنیم برچند نوع سیستم تصفیه هوا: سیستمهای مکانیکی دارای فیلترهای هپا،دستگاههای الکترونیکی نظیر یونسازها،تصفیه کننده های ازنی،دستگاههای کربنی و دستگاههای مبتنی بر نور ماورائ بنفش(uv). پس از آن ، جدول ساده ای ایجاد کرده ایم که در تشخیص اختلافات بین هرکدام از این تصفیه کننده ها به شما کمک میکند.
نوشته شده در 21 اسفند 96 توسط سیامک هوشنگی
p><!--StartFragment
p><!--StartFragment
p><!--StartFragment